ساعت 11 که می شه

برعکس همیشه

که تازه شروع می کنم به نفس کشیدن

تموم می شم و پهن می شم روی تخت

ریتم زندگیم وارونه میشه

خستگی و خواب رسوخ می کنه

و من فقط باید بخوابم

دلخور می شم

یک شبو از دستم در می آره

اما

مثل غرق شدن می مونه

یا فرو رفتن تو یه مرداب

یه کم آروم که باشی

ازش لذت می بری...!

Photo By:Gabriela Morawetz

Title:The Sleeping Self

نظرات شما عزیزان:

fimi

ساعت23:37---11 ارديبهشت 1391

ihim...manam....vaghti khodeto velo mikoni ru takhtet...mahichehato 6ol mikoni va be saghf khire mi6i va hesabi keifur....unvaght arumo biseda mikhandi....

foozhan

ساعت22:53---7 ارديبهشت 1391

[وب سایت] - [ایمیل]

سلام فائقه جان. نوشتن در ابتدا جسارتی نیاز دارد که به خوبی از پسش برآمدی. سعی نکن حرفهای بزرگ بزنی فقط آنچه به قلبت حکم میراند قلم بزن. با یک داستان طنز توی وبم منتظرت هستم.
سبز باشی و خوش و آبی تر

peg

ساعت13:22---6 ارديبهشت 1391

- [ایمیل]

man ba in matlab va ax be 6edat hamzadpendaram

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: